بلاگ شخصی



اگر طلبه دوره تخصص را مشابه دانشجوی دکتری تصور کنیم، حاصل کار او در دوره‌ی تخصص، رسالهای شده و در قالب کتاب » منتشر می‌شود. این کتاب را به عنوان قله یک برنامه علمی ۴ یا ۵ ساله در نظر بگیرید. درست در زیر این قله، تعدادی مقاله علمی پژوهشی » هست. در فاصله های دورتر و در کوهپایه، انبوهی از ایده‌های خام وجود دارند که در طی دوره تخصص، معدودی از آنها به حد مقاله و در مرتبه بالاتر، کتاب، میرسد.

در شرایطی که نگارش مقاله علمی پژوهشی و یا رساله به تنهایی کاری سنگین و زمانبر است، هم زمانی آن با دیگر فعالیتهای طلبگی (اعم از تبلیغ، تدریس و .) کار را برای طلبه سخت‌تر میکند. مضافاً اینکه طلبه مشکاتی » صرفاً دنبال مقاله و رساله نیست تا در موضوعاتی تکراری، مقالاتی با عناوین مشابه تولید کند. او خود را در کنار اساتید و طلابی میبیند که میخواهند با همت جمعی یک دستگاه علمی-عملی جدید تولید
کنند. این محدودیت‌ها موجب می شود که او یا از تعقیب آرمان های بلند در تحول علوم حوزوی دست بکشد یا بعض فعالیت‌های طلبگی را تعدیل کند. در چنین شرایطی عجیب نیست که طلاب خوشفکر، خلاق و پرانگیزه‌ی سالهای سطح، کم کم دچار فرسایش آرمانی » شده و با ناامیدی از رسیدن به قله و درانداختن طرحی نو برای تحول در علوم حوزوی، بپذیرند که ره چونان رو که رهروان رفتند. ولو اینکه این راه‌های رفته، در عین بهرهمندی از نکات مثبت و دستاوردهای غیر قابل انکار، هرگز به آرمان ایجاد پیوند استخوان دار » بین دین و زندگی نرسیده باشند و همچنان حوزه در مقابل این سؤال باشد که چطور می‌شود به شکل دینی، جامعه را اداره کرد؟

این فرسایش علمی، طلبه را دچار حس ناتوانی علمی » می کند و او را به جایی می‌رساند که دست از تلاش برای ساختن بنای علمی مشکاتی بشوید. در این سال ها بسا دفعاتی که گمان کرده ایم کاری از دست ما بر نمی آید و به گمان اینکه مرغ همسایه غاز است کار تحقیقی و تولیدی را تعطیل کردهایم و منتظر نشستهایم تا دستی از غیب برون آید و -برای آرمان علمی ما- کاری بکند. اما اگر خودمان حاضر نشدیم برای آرمان علمی مشکات تلاش کنیم، آیا دیگران قرار است این کار را بکنند؟! و عجیب نیست اگر این روند به جایی برسد که بگوییم از جیره جنگی من و سلوی » خسته شدهایم و بخواهیم در پلایین با خاور، عدس و بصل خالی کنند. و آنگاه که آرمان عوض شود حتی موسای دریا شکاف هم خواهد گفت اهبِطوا مصراً فَإِنَّ لکم ما سأَلتم.
این شهود نسبت به ناکامی حرکت تحولی مشکات وقتی به اثبات » می رسد که طلبه میبیند در این روستا، ایده های خام مثل بادکنک در فضای غیر علمی رها می‌شوند و به تیر نقد شهری‌ها، پوچی و سستی خود را فریاد می زنند.

آیا باید از آرمان تحول دست کشید؟
ما امروز درست در نقطه متناقض‌نما پارادایم شیفت » قرار داریم. از یک سو نباید از ظرفیتها و دستاوردهای گذشتگان به سادگی گذشت و از طرف دیگر نباید خلاقیت را کُشت و تصور کرد که بدون تلاش در راه ارتقای ایدههای خامِ خود می‌توان دستگاهی نوین پدید آورد.
بین ایدههای خام و مقالات علمی پژوهشی طیف وسیعی از موضوعات و مسائل است که نه به مانند ایده خام، با خاک یکسان هستند و نه به مانند مقالات علمی-پژوهشی، در قله‌ی پختگی. این ها را ایده علمی » می‌نامیم؛ یعنی ایده هایی که هر چند مبتنی بر قرائن است ولی این قرائن هنوز کامل نیست و تا رسیدن به یک مقاله علمی پژوهشی راهی طولانی در پیش دارند. نه شایسته است این ایده ها را ملحق به ایدههای خام کرد و به هیچ گرفت و نه بایسته است که ملحق به مقالات علمی پژوهشی کرد. بلکه باید روی آ نها کار کرد، آن ها را برکشید و تا قله های علمی پیش برد. برای فتح قلههای بزرگ، هیچ راهی جز گام‌های کوچک وجود ندارد. ما به سرزمینی بکر می رویم که پرسش از تله کابین برای صعود به قله آن بی معنی است و تک نگاریهای موجز، همان گام های کوچکی هستند که میتوانند ایدههای علمی را ارتقا بدهند و ما را به قله برسانند. دست بر زانوان خود بگذاریم که لیس للانسان الا ما سعی.
اگر فرصت نیست تا یک نظریه علمی را در ۲۰ تا ۳۰ صفحه مقاله کنیم، دست کم شواهد و قرائن موجود را مکتوب کنیم و این
نوشتهها را میان خود دست به دست کنیم تا از ایده های هم با‌خبر باشیم. نوازش نقد برادرانمان، میتواند این مکتوبات را صیقل
دهد. هر کسی در فرصت‌های محدود خود، میتواند ولو به اندازه یک قدم به تعالی این اندیشه کمک کند.

اینک و به درایت و حمایت حضرت استاد قاسمیان سلوی » متولد شده است تا این خلأ علمی چند ساله را پوشش دهد.
طبعاً زمان نیاز است تا این مولود مبارک به بلوغ کامل برسد و بتواند تمام ظرفیت‌های خود را نمایش دهد. بخصوص که این حرکت مبتنی بر یک خیزش جمعی است و نه یک اقدام انفرادی.
سلوی قرار نیست به مجله ای علمی پژوهشی تبدیل شود. بلکه می خواهد درست در میانه ی ایده خام و مقالات علمی بماند و خوراک طلابی را تأمین کند که می خواهند در کوه علم صعود کنند. پس اگر شما هم ایده ی علمی » دارید ، آن را با salvamagadmin @ در میان بگذارید.
در پایان جا دارد از برادران خود در تحریریه که بدون همکاری صمیمانه آ نها قدم گذاشتن در چنین مسیر دشواری ممکن نبود، تشکر کنم.


این متن دومین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

زکات علم، نشر آن است. هر

وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از وبلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای ,بلاگ ها است.

همچنین

وبلاگ نویسی یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند وبلاگ هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز بر تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق

بلاگ انجام می دهند افزوده می شود.


این متن اولین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار!

اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیم های درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.

همچنین گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته بدیهی است کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر بیشتری بر محیط پیرامون خود می گذارند.


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها